از نخست زندگی هرگز نمی‌شد باورم که شود این خانه روزی قتلگاه همسرم روزتنهایی که حتی یک نفر یارم نبو

از نخست زندگی هرگز نمی‌شد باورم که شود این خانه روزی قتلگاه همسرم روزتنهایی که حتی یک نفر یارم نبو

از نخست زندگی هرگز نمی‌شد باورم که شود این خانه روزی قتلگاه همسرم روزتنهایی که حتی یک نفر یارم نبو

از نخست زندگی هرگز نمی‌شد باورم که شود این خانه روزی قتلگاه همسرم روزتنهایی که حتی یک نفر یارم نبو

از نخست زندگی هرگز نمی‌شد باورم که شود این خانه روزی قتلگاه همسرم روزتنهایی که حتی یک نفر یارم نبو
از نخست زندگی هرگز نمی‌شد باورم که شود این خانه روزی قتلگاه همسرم روزتنهایی که حتی یک نفر یارم نبو
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
از نخست زندگی هرگز نمی‌شد باورم که شود این خانه روزی قتلگاه همسرم روزتنهایی که حتی یک نفر یارم نبو

از نخست زندگی هرگز نمی‌شد باورم

که شود این خانه روزی قتلگاه همسرم

روزتنهایی که حتی یک نفر یارم نبود

دیدم آنجا پشت در افتاده تنها یاورم

او مرا میخواند و من آن روز دستم بسته بود

کاش آنجا جان من می شد برون از پیکرم

خاطرات همسر شب زنده دارم زنده ماند

از مناجات سحرگاهان زینب، دخترم

ای شب تاریک بازآ تا نهان از چشم خلق

قبر ناپیدای زهرا را بگیرم در برم

                                               شاعر؟؟؟

تعداد بازديد : 2228
پنجشنبه 25 اسفند 1390 ساعت: 9:53
نویسنده:
نظرات(2)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط hamed در تاریخ 1393/11/25 و 1:38 دقیقه ارسال شده است

hamed

سلام دوست عزیز این شعر رو از استاد کوتی پور شنیدم شاید شاعرشونم ایشون باشد واقعا سوز داره آهنگش هر کسی گوش کند درود بر شرف استاد


برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف